بالاخره هر سه تا عقربهی ساعت به بالاترین عدد رسیدند و یک روز به زور تعطیل شده تمام شد. افعال ما نتیجهی فعالیت آرزوهای ما و پیروزی آنها بر آرزوهای مخالف است. به نظر شما فعل تعطیل کردن نشانهی فعالیت کدام آرزوست: آرزوی مرگ یا آرزوی زندگی؟
میدانم همه در سطح فردی بسیار فعالتر از روزهای کاری بودهاند. شاید برخی ـ به درستی ـ بگویند که خوابیدن تا لنگ ظهر، نشستن در کنار آتش و خانواده، خواب گرم بعدازظهر، دو زانو و بیتربع نشستن پای سخنان حکیمانهی عموپورنگ و امیرمحمد، چند ساعتی پرسه زدن در ترافیک شهر و بعد زیارت پمپ مقدس بنزین و پر کردن باک از سلولهای قابل احیای دایناسورها، چه بسا بازدهی بیشتری از محتویات گزارش شده در خوداظهارنامههای ثانیه به ثانیه داشته باشد. با وجود این دلم برای کارگر و کشاورزی سوخت که از این سخاوتهای کریمانهی دولت بهرهای نمیبرد.
دوستی میگفت این دلسوزی که تو داری را باید وارونه کرد: آن کشاورز و کارگر با نظمی طبیعی زندگی میکند و میتواند هر لحظه زندگی را از نو بسازد و لکههای آن را بزداید و آن کارمند خوشبهحال و نگونبخت، هرگز چنین مهارتی نمییابد.
آهای، با شمایم:
فکر میکنید میشود در این ساختار قحبهی غربی آن نظم طبیعی را به کار گرفت؟
به دنبال فیلسوفی میگردم که نگاهی کشاورزانه به حیات داشته باشد.
میدانم همه در سطح فردی بسیار فعالتر از روزهای کاری بودهاند. شاید برخی ـ به درستی ـ بگویند که خوابیدن تا لنگ ظهر، نشستن در کنار آتش و خانواده، خواب گرم بعدازظهر، دو زانو و بیتربع نشستن پای سخنان حکیمانهی عموپورنگ و امیرمحمد، چند ساعتی پرسه زدن در ترافیک شهر و بعد زیارت پمپ مقدس بنزین و پر کردن باک از سلولهای قابل احیای دایناسورها، چه بسا بازدهی بیشتری از محتویات گزارش شده در خوداظهارنامههای ثانیه به ثانیه داشته باشد. با وجود این دلم برای کارگر و کشاورزی سوخت که از این سخاوتهای کریمانهی دولت بهرهای نمیبرد.
دوستی میگفت این دلسوزی که تو داری را باید وارونه کرد: آن کشاورز و کارگر با نظمی طبیعی زندگی میکند و میتواند هر لحظه زندگی را از نو بسازد و لکههای آن را بزداید و آن کارمند خوشبهحال و نگونبخت، هرگز چنین مهارتی نمییابد.
آهای، با شمایم:
فکر میکنید میشود در این ساختار قحبهی غربی آن نظم طبیعی را به کار گرفت؟
به دنبال فیلسوفی میگردم که نگاهی کشاورزانه به حیات داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر