حالا که با کمی فاصله به سال هشتادوپنج مینگرم میتوانم بفهمم چرا در این سال این قدر «شب، سکوت، کویر» گوش میکردم. سال هشتادوپنج سال شب، سکوت، کویر بود؛ سکوت حاکم بر سایت مهزود بازتابی از این بود.
در این معنا، شک دارم سال هشتادوپنج تمام شده باشد.
البته که این تاریکی کویری به هیچ وجه جدید یا ناآشنا نبود؛ با هزاران سال تجربهای که ما داریم به راحتی میشد به آن خو کرد و از مجال تاریکی برای کار استفاده کرد.
بازی و تمرین جدی و جدیدی را برای پیدا کردن شیوههای بیان این نتایجِ دشواربیان شروع کردهام.
جدای از اینها، حالا که سال به پایان رسیده و کارنامه خودم را مرور میکنم میبینم کار در آزمایشگاهِ تحقیق و توسعهی نظری، با همهی طوفان شنی که برپا بود، چند محصولِ ـ نسبت به کار اصلی مهزود ـ جانبی داشته که هیچ هم کوچک نیست و باید اینجا معرفی شود.
این هم باشد برای یادداشتهای بعد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر