[تا وقتی این پرانتز در پیشانی گزارش هست، آن را در حال ویرایش بدانید.]
همهی آنها که درخت نمیکارند ناگزیر با کوسه مواجه میشوند:
• آنها که به جنگ مستقیم با کوسه میروند. نمیتوان در این خلاصه همهی کار آنها را فهرست کرد. آنها وجود کوسه را اثبات میکنند، مخفیگاه کوسهها را نشان میدهند، کوسههای نقابدار را معرفی میکنند…
• آنها که بدون درگیری یا با حداقل درگیری دست به پژوهشهای کوسهشناسی میزنند.
• آنها که خودکشی میکنند: پیش از آن که کوسهای ببینند؛ در اولین گزارشی که میشنوند؛ در اولین مواجهه با کوسه؛ یا حتی (این مورد را زیاد دیدهایم) بعد از پیروزی در جنگ با کوسه.
• آنها که محو تماشای کوسه میشوند آن قدر که از خود بیخود میشوند.
• آنها که فرار میکنند؛ آنها که پنهان میشوند. دریا پناهگاهها و گریزگاههای خوبی دارد.
• آنها که به قصد گفتوگو با کوسه حرکت میکنند.
• آنها که لباس کوسه میپوشند؛ چرا خوشبیانی: آنها که خود کوسه میشوند.
• آنها که نزدیکان خود را به کوسه میدهند و جان خود را میخرند.
• عدهای که درخت کاشتهاند اما درختشان نگرفته؛ درختان شکسته (معرفی این گروه شاید نیاز به پستی جدا داشته باشد).
فقط می ماند یک گروه دیگر:
• آنها که خیال میکنند با تمرین شنا و فنون مربوطه (همچون حبس نفس، شنای به پشت و غیره) میتوانند به بقا ادامه دهند.
بخش سوم: چگونه در دریا درخت بکاریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر