یکشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۲

ترانه‌ي بز

تئاتر و نمايش از قدمتي برابر با شكل‌گيري اجتماعات و ارتباطات انساني برخوردار است. در ريشه‌هاي اين هنر ارتباطي مي‌گويند تراژدي ريشه در تراگوديا Tragoudia ي يونان باستان دارد و آن آوازي و ترانه‌اي (Tra) بود كه به هنگام قرباني كردن بز (Goudia=Goat) بر سر زمين مي‌خواندند. ــ صداي اين ترانه هنوز هم در اجتماعات دست‌كاري نشده‌اي همچون جنوب خراسان به گوش مي‌رسد.
به‌تدريج شاعران و نويسندگاني مردمي با هم به رقابت پرداختند و چنين شد كه هر روستا در هنر «ترانه‌ي بز» با ديگري به رقابت پرداخت، مي‌دانيد كه آوازها چگونه از حالت مونولوگ و تك‌گويي به‌در آمد و صورتي ديالوگي و گفت‌وگويي يافت. و چگونه گروه همسرايان به عنوان وجدان اجتماعي وارد صحنه شدند و چگونه فستيوال‌ها و جشنواره‌هاي بزرگ مردمي براي شنيدن صداي شاعران محلي و ارزيابي و داوري ميان آنان برگزار شد. شاعران و نمايشنامه‌نويساني كه از اين فستيوال‌ها بيرون آمدند، به شهادت تاريخ، تأثيرات فكري و فرهنگي فراواني بر همه‌ي اجتماعات بشري گذاشته‌اند. بارزترين اثر اين هنر مردمي و اجتماعي را مي‌توان در سقراط ديد كه روش خود در فلسفه را بر گفت‌وگو و مكالمه نهاد.
بدين ترتيب، نمايشنامه و تراژدي تبديل به يكي از پيچيده‌ترين ابزارهاي مردمي براي بيان نظرات خود به لايه‌هاي مختلف هرم قدرت شد. نمي‌توان گفت كه هميشه اين ابزار در دست مردم بوده است و ساختارهاي قدرت از دسترسي به آن و استفاده از آن محروم بوده‌اند، حتي در همان روزگار يونان باستان، در قالب سخناني كه ما امروز آن را سخن كميك مي‌ناميم، بيشترين حمله‌ها به سقراط و سخن گفت‌وگويي سقراطي شد.
آنچه بديهي به نظر مي‌رسد اين واقعيت است كه «ترانه‌ي بز» ترانه‌اي مردمي است و مي‌تواند با سياليت و انعطاف‌پذيري شگفت‌انگيزي كه دارد، خود را در قالب‌ها و لباس‌هاي مختلف بازسازي كند و به حركت خود ادامه دهد.
ميخائيل باختين يكي از اثرگذارترين متفكران امروزي است كه بيشتر نظريه‌هاي خود را در دهه‌هاي بيست تا چهل شوروري سابق تدوين كرده است. او مسير و منطق حركت «ترانه‌ي بز» در ميان لايه‌هاي اجتماعي و تاريخي را به خوبي ترسيم كرده است. در نظر او، پس از فتح سخن دراماتيك و شكست سخن سقراطي، سخن او در ميان لايه‌هاي پايين‌تر اجتماعي زنده بود و به حيات و فعاليت خود ادامه مي‌داد: در قالب كارناوال‌هاي شادي مردمي، در قالب طنزها و مطايبات كوچك و روزمره، و بالاخره در قالب رمان. درنظر باختين، رمان، آن نهادي است كه سخن مردم را و سخن گفت‌وگويي را به ارث برده است و توانايي بازتوليد آن را دارد. باختين، در ميان رمان نويسان داستايفسكي را نمونه‌ي اعلاي رمان گفت‌وگويي مي‌داند و معيارهايي را براي گفت‌وگويي بودن يك نهاد بر مي‌شمارد. در نظر باختين هنر مردمي، هنري چندآوايي است كه مجالي را براي طرح سخن ديگري فراهم مي‌آورد و ساختاري افقي است كه امكان گفت‌وگوي برابر ميان همه‌ي صداها وجود داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  © Blogger template Writer's Blog by Ourblogtemplates.com 2008, Modified by Esmail Yazdanpour

Back to TOP