سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۷

آزمایشگاه | کارگاه | پایگاه

اسماعیل خلیلی زیر یادداشت دوبی نوشته است:

خوب حدود بیست سال پیش یک بازرگان به من چنین گفت که امریکا در دبی به دنبال کلیدی نه تنها برای خاورمیانه بلکه برای کل جهان است؛ کلیدی که در این آزمایشگاه (تعبیر آن بازرگان) باید ساخته شود.
گفتم از منظر «خراسانی» دوبی یک آزمایشگاه است و فکر نمی‌کنم امروز از هیچ منظری این قدر وجه آزمایشگاهی دوبی برجسته باشد.

شاید بخشی ـ و فقط بخشی ـ از انرژی تأسیس دوبی به صورت امروزی، از محل یک ایده امریکایی برای ساخت یک انکوباتور تأمین شده باشد، اما امروز آن ایده پردازان دیگر نیستند و این انکوباتور بیشتر عملکردی اقتصادی و نظامی دارد. با این حجم از جریان پول و سود، مطمئن باشید مثل آدم‌های آن جوک صف شلوغ نانوایی، حتی خود ایده پردازان به دنبال نانوایی خلوت و مجانی ارزان سر کوچه، جای اصلی را رها کرده و رفته‌اند.
به هر حال، اگر دوبی یک طرح انکوباتوری بود، می‌توان گفت که شکست خورده است. در این زمینه شباهت‌هایی با عراق دارد اما چون وجه نظامی آن پنهان است، پیچیدگی بیشتری دارد. مهم‌ترین دلیل موقعیت جغرافیایی دوبی است. دوبی یک قطعه زمین پرت و دورافتاده نیست و بد جوری سر راه همه جریان‌ها قرار دارد.
برای مثال، جدای از خاورمیانه‌ای‌ها که دوبی را خانه خود می‌دانند، حجم فعالیت شرق دوری‌ها در دوبی را ببینید. آنها دوبی را نه یک پایگاه،‌ به مفهوم امریکایی کلمه، که یک کارگاه می‌دانند.
در یادداشت قبلی به نظرم رسید نگاه خراسانی به دوبی متفاوت از دیگر نگاه‌ها است. همه آسیایی‌ها ـ اعم از خاورمیانه، شرق دور، چین و حتی اصفهان ـ به دوبی به عنوان یک کارگاه نگاه می‌کنند و در عمل وارد «کار» شده‌اند.
خراسان که کارگاه دیگری دارد، دوبی را یک آزمایشگاه می‌داند ـ نه از این آزمایشگاه‌های مثبت / منفی که همه چیز از اول معلوم است، بلکه آزمایشگاهی از نوع آزمایشگاه‌های کیمیاگران برای سنجش امکان امر محال.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  © Blogger template Writer's Blog by Ourblogtemplates.com 2008, Modified by Esmail Yazdanpour

Back to TOP