جمعه، آذر ۳۰، ۱۳۸۶

سوراخ

سوراخ (trou) یکی از اَشکالی است که لکان پیوسته در هندسه‌ی موضعی خود مد نظر دارد. چنان‌که می‌دانیم توپولوژی یا هندسه‌ی موضعی نزد لکان، ایجاد فضا یا سطوحی خاص است که بتوانند روابط تشکیل‌دهنده‌ی نفسانیات را مورد نظر قرار دهند. آن‌چه مسلم است این‌که کالبد آدمی خود واجد سوراخ و مجاری متعددی است. اریکسیماک، پزشکی که افلاطون در کتاب ضیافت از او یاد می‌کند، به‌خوبی نشان داده بود که پزشکی، یعنی علمی که پیوسته به نحوی از انحاء متکی بر عشق و علاقه است، کاری جز پر کردن و تخلیه‌ی این سوراخ‌ها و مجاری ندارد. لکان در یکی از مجالس خود این موضوع را مدنظر قرار می‌دهد و بر آن است که سوراخ شنوایی از مهم‌ترین مجاری بدن است زیرا «نمی‌توان آن را بست و مسدود ساخت» و راهی است که به‌واسطه‌ی آن فرد آدمی موجب گشوده شدن کالبد خود گردیده پذیرای صدای غیر می‌شود… در تحلیل نهایی، لکان ساحت رمز و اشارت را عبارت از سوراخی می‌داند که در حیث واقع ایجاد شده است. «این حقیقت را باید پذیرفت که زبان تکلم در واقع درز و سوراخی است که در حیث واقع ایجاد می‌شود. از طریق چنین مقوله‌ای است که زبان تکلم، سلطه‌ی خود را بر حیث واقع می‌گسترد.» لذا زبان به معنای دقیق کلمه حالت پیام را ندارد، زیرا کارکرد اصلی آن ایجاد سوراخ و انفصام در امر واقع است. همین امر در مورد مفهومی چون حقیقت نیز صادق است (ژان ـ پیرکلرو، واژگان لکان، ترجمه‌ی دکتر کرامت موللی، تهران، نشر نی، 1385، ص. 104)

به هر حال سوراخ مفهومی مهمی است. هم در روان‌کاوی و هم در فلسفه. معلوم نیست چرا مفاهیم خرفتی مثل سوژه یا هویت اهمیت پیدا کرده‌اند. بنا بر گفته‌های دلوز، بدن توتالیتر، سوراخ‌هایش را دوست دارد و آنها را در خدمت اهداف خود به کار می‌گیرد، و بدن فاشیست، سوراخ‌های نهادینه شده‌ی خودش را مسدود می‌کند و از این طریق امکان درست شدن سوراخ‌های جدید در سراسر بدن را به‌وجود می‌آورد. مکانیسم‌های ایجاد سوراخ‌های جدید و حرکت تصاویر و انگاره‌ها در میان آنها، موضوع پژوهشی مهم و زیبایی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  © Blogger template Writer's Blog by Ourblogtemplates.com 2008, Modified by Esmail Yazdanpour

Back to TOP