سه‌شنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۳

خسته نباشيد آقاي قوچاني

جناب آقاي قوچاني
با سلام
ديروز خاتمي يك روز معمولي كاري را پشت سر گذاشت. شايد معمولي‌تر از روزهاي ديگر. اگر حرف از خستگي درست باشد، بايد بگوييم ديشب شب خسته‌كننده‌اي بود براي ملت ما. اين كه يك ملت دوباره رويش ـ و نه گوشش ـ را از تلويزيون برگرداند و فكر كند، و تا نصف شب بيدار بماند و بحث كند، خوب خستگي دارد ديگر؛ همان‌طور كه ـ با شمايم ـ مجبور به تهيه‌ي گزارش از ته دريا شدن براي روزنامه‌نگاران خستگي دارد. ديشب براي هويت‌هاي فريز شده، زيرزميني، غارنشين و ساكت myself included خسته كننده بود.

جناب آقاي قوچاني
اين گزاره‌ي تاريخي از شما را به‌رسم يادگار نگه‌ مي‌دارم.
اكنون داستان به پايان رسيده است. نه پايانى خوش كه فرجامى تلخ: رئيس جمهور كه آمده بود از آينده سخن بگويد بايد از گذشته دفاع كند.

فكر مي‌كنم خيلي خيلي زود باشد كه پايان بازي يا داستان را اعلام كنيم و خنده‌دار است كه نتيجه‌اش را هم بگوييم، اينجا ميدان مسابقه‌ي مقدس چراغ جادو نيست. فقط خيلي دوست دارم بدانم آن كدام فيلسوف است كه قائل به وجود چنين شكافي ميان گذشته و آينده است؟ اگر معرفي كنيد لطف بزرگي كرده‌ايد.

جناب آقاي قوچاني
ببخشيد كه همه‌اش مخالفت با شما شد. اما شما يك گزارش ناقص ارائه داده‌ايد: "هر دو خسته شده‌اند." نمي‌دانم چرا از همه‌جاي اين گزارش شما خستگي مي‌بارد. به هر حال يك كمي قبول دارم كه كشتي نفس‌گيري بود مخصوصن براي تن پرپيه ما و مخصوصن اين كه يكباره يخ‌هاي دور و برمان باز شد و دوباره با همان عضلات و هويتي كه چند سال پيش فريز شده بوديم ظاهر شديم. عيبي ندارد. حادثه‌ي ديروز اول يك فرايند ذوب است. كاش مي‌گفتيد از هويت‌هايي كه بعد از ديروز خود را بازسازي مي‌كنند و هويت‌هاي جديدي كه سر از خاك برمي‌آورند. ديروز دانشكده‌ي فني دانشگاه تهران مكان‌زمان قلمه‌زني و پيوند بود. برخلاف نظر شما، تجربه‌ي كشاورزي‌ام به من مي‌گويد كه اين پيوند كامل است و مي‌گيرد و از اين پس شاهد ظهور گونه‌هاي جديدي از حيات خواهيم بود.

جناب آقاي قوچاني
زود نوشتن كار سختي است، خسته نباشيد.

۱ نظر:

  © Blogger template Writer's Blog by Ourblogtemplates.com 2008, Modified by Esmail Yazdanpour

Back to TOP